مراكز علمى - اعم از آموزشى و پژوهشى - هر كشورى در تعيين سرنوشت و مقدرات جزيى و كلى آن جامعه - در ابعاد و زمينههاى مختلف - نقشى محورى و بنيانى دارند، زيرا چنين نهادهايى، تبلور عينى و تجلى بارز قوه ناطقه و نفس عاقله انسان مىباشند. و همين استعداد نطق است، كه وجه تمايز او از ساير حيوانات مىباشد. البته در محدوديت اين قوه، جهت نيل انسان به كمال مطلق و لايتناهى و نياز به وحى براى تكميل و هدايت آن، بحثى نيست، چون كژى و راستىهاى فكرى - تفكر فلسفى و تجربى - بشر در طول تاريخ از طرفى و نزول وحى - از حضرت آدم تا خاتم - و حفاظت از آن توسط ائمه - از طرف خدا از سوى ديگر، اين مطلب را تصديق مىكند؛ و نتيجه منطقى اذعان به محدوديت عقل انسان، اذعان به لزوم وحى الهى مىباشد.
محدوديت استعداد عقلانى انسان در شناخت ذات كل هستى و اجزاى آن از يكسو و امكان اتصال يا عدم اتصال اين محدود در حالت فعليت به عالم نامحدود و مطلق الهى يعنى وحى و كلام منزل از طرف ديگر، باعث بروز نقش دوگانه مثبت و منفى يا انسانى و غيرانسانى اين مراكز مىگردد. تاريخ علم، گوياى ايفاى اين دو گونه نقش از سوى مراكز علمى در جوامع گوناگون مىباشد.
آنچه در اين ميان حائز اهميت است، ملاك و معيار ارزيابى نقش انسانى يا غيرانسانى مراكز مزبور يعنى سعادت يا شقاوت خواهد بود. آنچه سعادت و شقاوت جامعهاى را رقم مىزند، بود يا نبود فن و تكنيك و ابزار نيست، بلكه بعد يا قرب و تحقق يا عدم تحقق اهداف انسانى و الهى مىباشد، و نقش ابزار، خدمت به اهداف بوده كه انسان در جهت نيل به مقصود، آنها را به كار مىگيرد.
كم و بيش ابزار، در تأخير و تعجيل تحقق اهداف تأثير مىگذارد، در حالى كه صحت و سقم اهداف، به انسانى يا ضدانسانى شدن حيات فردى و جمعى انسانها منجر مىگردد. در اينجاست كه معرفت و شناخت ابعاد وجودى انسان، اهداف او و جايگاه او در كل هستى، در اين ارزيابى مدخيلت مىيابد، و كيفيت، جهت، سمت و ميزان اين معرفت در تعيين معيارهاى ارزيابى اثر مىگذارد. و بر حسب ميزان شناخت، از سعادت و شقاوت، تعابير مختلفى مىشود.
با عنايت به گروههاى علمى موجود در مراكز علمى كه عبارت از علوم انسانى، فنى، پزشكى و پايه مىباشد؛ بايد گفت كه علوم انسانى و پايه هر كدام به ترتيب به جوهر و كنه انسان و طبيعت و معقولات تجريدى آنها مىپردازد. و علوم پزشكى و فنى با محسوسات، عوارض و ظواهر اين دو، سروكار دارد. هر دو عنصر، مكمل يكديگردر شناخت انسان و طبيعت مىباشند. معهذا، علوم انسانى كه جوهر انسانى را مورد مطالعه قرار مىدهد، از جايگاه ويژهاى در جهت دهى جامعه برخوردار است.
در نتيجه، مىتوان گفت كه علوم انسانى در هر جامعهاى، تعيين كننده سعادت و شقاوت آن جامعه مىباشد. و مراكز آموزشى و تحقيقى علوم انسانى هستند كه اين يا آن مسير ، را رقم مىزنند. مراكزى كه در اين ميان نقشى كليدى دارند، عبارت از مراكز و نهادهاى تحصيلى عالى يعنى دانشگاه و حوزه مىباشد.
مراكز حوزوى، عهدهدار تبيين و تشريح اهداف و رفتار فردى - جمعى و دنيوى - اخروى انسان، با استناد به كتاب و سنت مىباشند؛ و مراكز دانشگاهى، اين مهم را بر حسب علوم عقلى و تجربى انجام مىدهند. به هر حال، اين دو بىنياز از يكديگر نبوده و براى تحقق جامعه كمال مطلوب، بايستى دوشادوش يكديگر به تحقيق و تعليم بپردازند، هر گونه قصور و تقصيرى از ناحيه اين دو در زمينه تحقيق، تدوين وتدريس، باعث انحراف و مشكلات عديده اجتماعى خواهد شد.
حال اگر با توجه به موارد مذكور، به دانشگاه نظر افكنده و مسايل و مشكلات سياسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و اخلاقى جامعه نيز از نظر گذرانده شود، بايد گفت كه بخش اعظم مشكلات جامعه، ناشى از نواقص و انحرافات موجود در دانشگاهها مىباشد و با عنايت به نقش محورى علوم انسانى در بين ساير گروههاى علمىِ دانشگاهى، لزوم ارزيابى و بازبينى و بازنگرى علوم انسانى، روشن مىگردد. زيرا مشخص شد كه دانشگاهها داراى نقش حساس، از دو بعد مثبت و منفى در جامعه هستند، و از طرف ديگر، علوم انسانى در ايفاى اين يا آن، نقش محورى دارد.
ارزيابى وضعيت علوم انسانى مىتواند از ابعاد گوناگون، از جمله بررسى وضعيت اساتيد، دانشجويان و ... صورت پذيرد؛ اما با عنايت به اين نكته كه زيربناى هر رشتهاى، منابع و مآخذ درسى آن رشته است؛ و اين منابع و متون، نمودهاى بارز طرز تفكر، ميزان معرفت و سمتگيرى استاد از يكسو و شكلدهنده فكر و رفتار دانشجو از طرف ديگر مىباشد؛ لذا بررسى متون درسى رشتههاى علوم انسانى، طبيعىترين، منطقىترين و بارزترين شيوه نقد و بررسى و ارزيابى وضعيت علوم انسانى است كه در پرتو آن، مطالعه وضعيت استاد، دانشجو، دانشگاه و جامعه نيز ميسور مىگردد.
اهداف
با عنايت به نقشى كه علوم انسانى، از جوانب مثبت و منفى در جهت اعتلاء و انحطاط فرهنگى جوامع ايفاء مىنمايد، ضرورت دارد كه جامعه و گردانندگان امور اجتماع، بر مضمون و محتواى رشتههاى علوم انسانى وقوف داشته باشند. طبيعى است كه براى آگاهى از وضعيت فرهنگى كشور بايد به منابع، كتب و متون آموزشى و درسى رشتههاى علوم انسانى، بويژه در سطوح دانشگاهى مراجعه شود، تا از اين ديدگاه به شناخت فرهنگ كشور نايل گردند؛ و با معرفت به مآخذ و سرچشمههاى فرهنگ آموزشى و تعليمى كشور به پيامدهاى فرهنگى آن در جامعه پى ببرند. به بيان ديگر، با شناخت فرهنگ آموزشی و تعلیمی کشور به پیامدهای عملی آن درسطح کلان جامعه که ازاین فرهنگ آموزشی متاثراست، آگاه شوند.
البته، تكيه بر نقش حياتى علوم انسانى، به معناى انكار تأثير ساير گروهها و رشتههاى مربوطه آنها، در فراز و نشيبهاى فرهنگى كشور نيست. بلكه صرفا بيان نقش محورى گروه علوم انسانى نسبت به ساير گروههاى آموزشى و پژوهشى مىباشد. به گونهاى كه مىتوان گفت: منابع، كتب و متون درسىِ دروس رشتههاى علوم انسانى در دانشگاهها، به عنوان آيينه تمامنماى وضعيت علوم انسانى و حتى وضعيت دانشگاه به طور كلى قلمداد مىشود.
هدف كلى اين شورا، نقد و بررسى متون و كتب رشتههاى علوم انسانى است، تا از نكات مثبت و منفى آنها مطلع شده و در بهبود امتيازات و رفع نواقص و ايرادات موجود در آن متون بكوشد، واز اين طريق براى بهبود كمى - كيفى و علمى - ارزشى منابع درسى علوم انسانى اقدام نمايد. در اين مسير، كتب نمونه موجود در دروس رشتهها را تشويق و ترويج مىنمايد و الگوهايى را براى تدوين كتب به منظور رفع خلاء موجود در دروس رشتهها، به فراخور هدف و جايگاه آن درس در بدنه رشته مربوطه، ارائه مىنمايد.
به اختصار، هدف شوراى مزبور، دورى از نقص دادهها، تحريف وقايع و حقايق، تشتت افكار، مهجورى و لوث ارزشها و در نتيجه اتلاف اوقات وامكانات مادى و معنوى از يك سو، و نزديكى به شناخت كامل، تفسير واقعى و حقيقى، هدايت و تبلور انديشهها، احياى ارزشهاى انسانى - اسلامى - انقلابى و در نتيجه استفاده احسن از فرصتها و توانها از ديگر سو، مىباشد. نتيجه مدنظر نيز عبارت از شكوفايى علمى و تجلى ارزشها و تحقق اصول و آرمانها، به صورت توأمان است، تا تزكيه و تعليم و تخصص و تعهد، در تعامل و پيوند و نه در تقابل و افتراق قرار گيرند. زيرا هر كدام بدون ديگرى، كارآيى مطلوب را نخواهد داشت. و واضح است كه اگر فقدان علم و تخصص، باعث تأخير در نيل به مقصد و كندى حركت مىشود. فقدان تعهد و تزكيه و ارزش و اصول، منجر به هلاكت و نابودى گشته و فاجعهبار خواهد بود؛ و تقابل آن دو نيز فراموشى علم و ارزش را به دنبال دارد.
كليات
در راستاى اهداف مقرر، شوراى بررسى متون و كتب علوم انسانى، مسئوليت نقد و بررسى كليه منابع رشتههاى علوم انسانى را پذيرا مىباشد.
اما گستردگى حيطه گروه علوم انسانى و رشتههاى مربوطه آن، ايجاب مىنمايد كه در ابتدا حوزه بررسى و ارزيابى، به تعدادى از رشتههاى علوم انسانى كه واجد نقش برجستهترى نسبت به ساير رشتههاى علوم انسانى در جهتدهى فرهنگ كشور مىباشند، محدود گردد.
لذا در اين مرحله، با عنايت به معيار مذكور، برخى از رشتهها در اولويت قرار گرفته و متون درسى آنها مورد ارزيابى قرار مىگيرد. مطالعه، نقد و بررسى، به عهده گروههاى كارشناسى خواهد بود كه به ازاى هر رشته، گروهى تخصصى تشكيل خواهد شد. و در نهايت به ارزيابى در هيأت ارزيابى و تصميمگيرى در شوراى بررسى، منجر مىگردد.
مواد و تبصرههايى كه به دنبال مىآيد، به شرح اركان، شرايط، وظائف و جلسات شوراى بررسى اختصاص يافته است.
فصل اول: نام و اركان ماده 1- نام: شوراى بررسى متون و كتب علوم انسانى ماده 2- اركان: اركان شوراى مذكور در ماده 1، عبارتند از:
1- شورا؛
2- هيأت ارزيابى؛
3- گروههاى تخصصى نقد و بررسى.
فصل دوم: شورا ماده 3- شورا متشكل از اعضاى زير خواهد بود:
1- حجةالاسلام والمسلمين علىاكبر صادقىرشاد؛
2- حجةالاسلام والمسلمين مهدى هادوى تهرانى؛
3- حجةالاسلام والمسلمين رجبى؛
4- حجةالاسلام والمسلمين دكتر احمد احمدى؛
5- حجةالاسلام والمسلمين دكتر على شيخالاسلامى؛
6- دكتر صادق آئينهوند؛
7- دكتر علىاكبر حسينى؛
8- دكتر مهدى گلشنى.
تبصره: اعضاى شورا، به پيشنهاد رئيس پژوهشگاه علوم انسانى و حكم وزير فرهنگ و آموزش عالى انتصاب مىگردند. ماده 4- وظايف شورا به شرح ذيل است:
1- انتصاب رؤساى گروههاى تخصصى به پيشنهاد رياست شورا؛
2- نظارت بر اجراى اهداف و روند كار؛
3- اتخاذ تصميم نهايى درباره مصوبات هيأت ارزيابى؛
4- ابلاغ تصميمات به مراجع و اشخاص ذيصلاح جهت اقدام مقتضى؛ ماده 5- جلسات شورا، بر اساس نظامنامه داخلى منعقد مىگردد. تبصره 1: رياست پژوهشگاه علوم انسانى، سمت رياست شورا را بر عهده دارد. تبصره 2: محل برگزارى جلسات، پژوهشگاه علوم انسانى مىباشد.
فصل سوم: هيأت ارزيابى ماده 6- هيأت ارزيابى شوراى مزبور، متشكل از اعضاى شورا و رؤساى گروههاى تخصصى مىباشد. تبصره 1: تعداد اعضاى شورا در هيأت ارزيابى، توسط شورا معين مىگردد. تبصره 2:تعداد رؤساى گروههاى تخصصى، متناسب با متون مورد ارزيابى است. تبصره 3: در صورت ضرورت، به پيشنهاد هيأت و تصويب شورا، اشخاصى به عنوان ناظر در جلسات هيأت ارزيابى شركت خواهند نمود. ماده 7- وظايف هيأت ارزيابى بدين قرار است:
1- انتخاب اعضاى گروههاى تخصصى به پيشنهاد رئيس هر گروه؛
2- ارزيابى مطالعات انجام شده در گروههاى تخصصى؛
3- تصميمگيرى در مورد متون مورد ارزيابى. ماده 8- جلسات هيأت ارزيابى، دو هفته يكبار تشكيل خواهد شد. تبصره: محل برگزارى جلسات، پژوهشگاه علوم انسانى مىباشد.
فصل چهارم: گروههاى تخصصى نقد و بررسى ماده 9- گروههاى تخصصى شوراى بررسى بر حسب رشتههاى علوم انسانى عبارتند از:
گروه تخصصى ادبيات، اقتصاد، الهيات، تاريخ، حقوق، روانشناسى، علوم اجتماعى، علوم تربيتى، علوم سياسى، فلسفه، مديريت. ماده 10- شرايط اعضاى گروههاى تخصصى بدين ترتيب است:
1- استاد دانشگاه و حوزه بر حسب سنخيت و شأنيت دروس رشتهها؛
2- محقق و مؤلف متون و كتب علوم انسانى؛
3- مترجم متون درسى رشتههاى علوم انسانى. تبصره 1: رؤساى گروهها حداقل به مدت يكسال انتصاب مىشوند؛ تمديد مدت مذكور بلامانع است. تبصره 2: تعداد اعضاى گروهها متناسب با حجم متون درسى رشته مربوطه هر گروه مىباشد. حداقل اعضاء، پنج نفر و افزايش تعداد به پيشنهاد رئيس گروه و تصويب هيأت ارزيابى صورت مىگيرد. ماده 11- وظايف گروههاى تخصصى به شرح زير مىباشد:
1- مطالعه و نقد و بررسى متون درسى رشتههاى علوم انسانى؛
2- ارائه پيشنهاد جهت رفع نواقص موجود در متون و كتب. تبصره 1: متون نيازمند نقد و بررسى كه در دسترس گروهها نيست، با درخواست گروه مربوطه و از طريق ارتباط با مراكز و موسساتى كه آن منابع را تدريس يا نشر مىدهند، تهيه خواهد شد. تبصره 2: مراكز و مؤسسات انتشاراتى، آموزشى و پژوهشى كه در اين زمينه بايستى با شورا همكارى كنند عبارتند از:
الف - وزارتخانههاى ذيربط؛
ب - دانشگاهها، مراكز انتشاراتى، مراكز تحقيقاتى، و .... ماده 12- جلسات گروههاى تخصصى، هر هفته يكبار برگزار مىشود. تبصره 1: محل برگزارى جلسات، پژوهشگاه علوم انسانى است. تبصره 2: در صورت ضرورت، جلسات مشتركى توسط گروهها، براى بررسى متون مشترك رشتهها يا متون چند بعدى در رشتههاى مختلف، برقرار خواهد شد. تشكيل چنين جلساتى به پيشنهاد هيأت ارزيابى و تصويب شورا مىباشد.
فصل پنجم: نقد و بررسى و ارزيابى متون ماده 13- متون مورد نقد و بررسى به انواع زير تقسيم مىگردد:
1- كتاب؛
2- جزوه؛
3- مقاله؛
4- پاياننامه. تبصره: انتخاب هر يك از اين انواع، بستگى به اين دارد كه در دانشگاههاى كشور، چه نوع متنى مبناى درس قرار گرفته و معرفى شده است و عملا منبع درسى مىباشد. ماده 14- سير بررسى متون، مراحل زير را در بر مىگيرد:
1- تهيه فهرست جامع از متون و كتب درسى كه بعنوان متون اصلى و فرعى از سوى اساتيد دروس به دانشجو معرفى مىشود؛ تبصره 1: هر گروه تخصصى، موظف به تهيه فهرست جامع از منابع درسى رشته مربوطه مىباشد. يك نسخه از آن در گروه و نسخه ديگر در شورا خواهد بود. تبصره 2: سرفصلهاى مصوب دروس نيز مطابق تبصره 1 تهيه مىگردد. شوراى عالى برنامهريزى وزارت آموزش عالى در اين زمينه مساعدت خواهد نمود.
2- اولويتبندى متون براى نقد و بررسى؛
3- گردآورى نقد و بررسىهايى كه به صورت معرفى، نقد يا چكيده درباره متن مورد بررسى انتشار يافته است؛
4- نقد و بررسى اوليه در گروه مربوطه؛
5- نقد و بررسى در جلسه مشترك گروهها در صورت ضرورت، چنانكه در تبصره 2 ماده 12 آمده است؛
6- ارزيابى نهايى در هيأت ارزيابى و ارائه پيشنهادها؛
7- جمعبندى پيشنهادها و تصميمگيرى در مورد رفع ايرادات متون توسط شورا؛
8- ابلاغ تصميم متخذه به نهاد يا شخص مربوطه براى اجراى تصميمات. ماده 15- شيوههاى نقد و بررسى متون به دو گونه قابل تقسيم است:
1- بررسى شكلى، كه مقدمه ورود به بررسى محتوا مىباشد؛
2- بررسى متحتوايى، كه فحوا و مضمون متون به محك نقد و ارزيابى زده مىشود. ماده 16- در نقد و بررسى شكلى متون، به موارد زير عطف توجه مىشود:
1- شناسنامه كامل متن مزبور؛
2- موارد كاربرد آن؛
3- كيفيت مآخذ و مستندات آن؛
4- شناسايى متون مشابه (كلى يا جزيى) باآن؛
5- بر شمردن نكات مثبت و منفى متن مورد بررسى. تبصره: موارد مذكور، بطور مبسوط، در پيوست، تحت عنوان، "راهنماى بررسى شكلى متون" آمده است. ماده 17- در بررسى محتوايى متون، نكات مهمى بايد مورد توجه قرار گيرد از جمله:
1- اهداف، مفروضات، سؤالات، فرضيات، نتايج و راهبردهاى متن مورد مطالعه؛
2- ارزيابى اتقان علمى متن مزبور از حيث عدم تناقض منطقى، احاطه به موضوع متن، دسترسى به منابع و عدم نقص، شموليت وقايع و حقايق مربوطه، ميزان آگاهىدهى صحيح به دانشجو، و ...؛
3- ارزيابى ارزشى آن از جنبه رعايت ارزشها، مطابقت با اصول انسانى، اسلامى و انقلابى كشور، عدم تحريف حقايق، ميزان تأثير بر جهتگيرى ارزشى دانشجو، و ... . تبصره: موارد ياد شده، به صورت مشروح، تحت عنوان "راهنماى بررسى محتوايى متون" به پيوست مىباشد.
اين اساسنامه، شامل مقدمه، اهداف، پنج فصل، 17 ماده، 18 تبصره، و 47 بند مىباشد.