دکتر پاکتچی: علوم انسانی در ایران: چالشها و راهکارها؛ منظر جهانی به مسئله |
دکتر پاکتچی، سخنرانی خود را با عنوان «علوم انسانی در ایران: چالش ها و راهکارها: منظر جهانی به مسئله» در ششم شهریورماه 1401 در شورای بررسی متون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ایراد کرد |
سخنرانی دکتر احمد پاکتچی در جمع شورای دبیران علمی شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی:
علوم انسانی در ايران: چالشها و راهکارها؛ منظر جهانی به مسئله
در نخستین نشست علمی از سلسله جلسات «بازشناسی وضعیت علوم انسانی در ایران» شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی، دکتر احمد پاکتچی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سفير ايران در سازمان يونسكو در جمع شورای دبیران علمی به ایراد سخنرانی پرداخت. به گزارش دبیرخانه شورا، دکتر پاکتچی، سخنرانی خود را با عنوان «علوم انسانی در ايران: چالش ها و راهکارها: منظر جهانی به مسئله» در ششم شهریورماه به مدت 4 ساعت در پژوهشگاه ایراد کرد. چنانچه از عنوان پیداست، پرسش اصلی در جلسات ناظر به چیستی مسائل جهانی در باره علوم انسانی از یکسو و شناسایی راهکارهای پيشرو در گستره بینالمللی است.
ایشان در یادکرد از مهمترین کلان مسائل علوم انسانی که در ابتدای سخنرانی اول خود ارائه داد، نخست به این نکته پرداخت که علوم انسانی در ایران به صورت بیشینهای نیازمند بهروزشدن دارد تا بتواند مقتضيات عصر حاضر را برآورده کند و از سوی دیگر نیز علوم انسانی باید بتواند تعاملی سازنده با علوم اسلامی داشته باشد. وی با اشاره به خطیر بودن برقراری پیوند میان علوم انسانی و علوم اسلامی با انتقاد از برخی فعالیتهای کممایه در این زمینه، آنها را به خاطر نادیده انگاشتن بنیادها و رویکردهای کلان حاکم بر علوم انسانی مورد انتقاد قرار داد.
![]()
ایشان در ادامه به بنيادهای فلسفی جریانها و طرز فکرهای غالب در علوم انسانی پرداخت. لیبرالیسم، اومانیسم، سکولاریسم، مارکسیسم، پراگماتیسم، رئالیسم، ایدئالیسم، اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و پسامدرنیسم از جمله بنيادهای فلسفی(ايسمهای فلسفی) بود که توسط دکتر پاکتچی مورد توجه قرار گرفت. همچنین ساختارگرایی، رفتارگرایی، برساختگرایی اجتماعی، تئوری گشتالت، تاریخیگرایی و نظریه تکامل نیز از جمله جريانها و طرز فکرهای غالب در علوم انسانی بود که توسط استاد مورد بحث قرار گرفت.
دکتر پاکتچی پس از تشریح بنیادهای فلسفی به این نکته پرداخت که علوم بايد بنياد فلسفی داشته باشند و علم بدون بنياد فلسفی، ساختن بنا بر روی آب است. وی توضیح داد: آنچه قابل انتقاد است، تکيه کردن بر محصول، بدون توجه داشتن به بنيادهای فلسفی نظريهها و دستاوردها است. ایشان هم «آموزش و کاربست نظريهها و دستاوردهای علوم انسانی بدون اعتنا به مبانی فلسفی آن» و هم «معرفی ناقص يا گزينش شده از مبانی فلسفی در آموزش علوم انسانی» را مورد انتقاد قرار داد. این استاد دانشگاه در ادامه سخنرانی خود به نقد برخی از این بنيادهای فلسفی همانند نگرشهای مارکسیستی، تجربهگرایی و توسعه روشهای تجربهگرا به حوزه علوم انسانی نیز پرداخت. دکتر پاکتچی در بخش دوم سخنرانی خود، «غربگرایی در علم» را مورد توجه قرار داد و ضمن یادکرد روندها و دورههای يونان - رُم، اروپای قرون وسطی، رنسانس، رفرماسيون و روشنگری، اکتفاکردن به این صورتبندی و بیتوجهی به کانونهای تمدن و علم بيرون از تمدن غربی همانند تمدنهای چين، هند، روسيه، جهان عرب و ترکيه، ژاپن، آمريکای جنوبی را مورد انتقاد قرار داد و در ادامه به نقد «انگليسی محوری» در علم به ویژه وضعیت علوم انسانی در ایران و کمتوجهی به متون و دانشهای توليد شده به زبانهای اروپایی غیر انگلیسی به تفصیل پرداخت. دکتر پاکتچی انگلیسی محوری در علم را به معنای مهجوریت آثار به دیگر زبانهای شناختهشده مانند فرانسوی، آلمانی، روسی و ... در حوزههای علوم مختلفی مانند زبانشناسی، علم فرهنگ، نشانهشناسی، حوزه عدالت و ... دانست. فراتر از آن نیز با توسعه گفتمان انگلیسی محوری به مهجوریت آثار به دیگر زبانهای نامشهور غربی در فضای علوم انسانی همچون زبانهای ایتالیایی، دانمارکی، اسپانیولی، پرتغالی، چک و اسلواکی، لهستانی، مجارستانی و .... در علوم و حوزههایی مانند زبانشناسی، نشانهشناسی، فلسفه، علوم سیاسی، جامعهشناسی، تاریخ، نظریههای هنر، علم و فناوری، اقتصاد سیاسی، قومشناسی، فرهنگ، ترجمه بینانشانهای، زیباییشناسی، نظریههای ادبی و ... اشاره کرد. ایشان برای تک تک علوم و حوزههای علمی یادشده با ملاحظه تنوع زبانی اشاره شده به یادکرد برخی نمونهها پرداخت. به عنوان نمونه در حوزه زبانشناسی و تأثیر حاکمیت گفتمان انگلیسی محوری و مهجوریت دیگر آثار علمی نگاشتهشده به زبانهای غیرانگلیسی گفت: انگلیسی محوری موجب شد که محوريت چامسکی در زبانشناسی سالهای اخير بیشتر شود و زبانشناسانی امثال هومبولت، وايسگربر و ترير ناشناخته باقی بمانند. وی به عدم توجه به زبانشناسی اجتماعی نيکلای مار(Nikolai Marr) ، عدم توجه به بندشناسی (جملهشناسی) روسی (Phraseology)، عدم توجه به تبار روسی نشانهشناسی (گوستاو اشپت و آندری بلی، اکتفا به سوسور و پیرس)، ناشناختگی آثار زبان شناسان چک به رغم اهميت مکتب پراگ و در کل، مهجوريت آثار به زبانهای نامشهور غربی اشاره نمود. در مجموع وی با اشاره به مغفول ماندن تولیدات دانشی ارزشمند و بیبدیل در زبانهایی چون روسی، اسپانیولی و پرتغالی، حوزه مربوط به اسکاندیناوی، حوزه اروپای شرقی، اروپای مرکزی و حتی زبانهای مادری مثل آلمانی و فرانسوی در علوم انسانی ایران، آن را مایه نقصان آن دانست، چیزی که امکان تعامل و پیوند علمی واقعی میان سنت فکری ما و بسیاری از نظریات جهانی علوم انسانی را پیشاپیش سلب نموده است. وی از سوی دیگر اکتفا کردن به زبان انگلیسی نزد محققان علوم انسانی در ایران و فقدان آگاهی از دیگر زبانهای علمی را یکی از نقیصههای مهم وضعیت ما در علوم انسانی دانست، به نحوی که دسترسی ما به منابع علمی جهانی را غالباً از دریچه متون و کتب انگلیسی زبان قرار داده و تأکید مقام معظم رهبری بر توسعه و تکثّر آموزش زبانی را در این زمینه بسیار مهم قلمداد نمود. دکتر پاکتچی ارائهاش را با این نکته که انگليسی محوری در علم موجب شده که جهان علم شاهد شرايط بسيار نامساعد در باره آثار دانشمندان غیر غربی باشد به پایان برد. بخش دوم سخنرانی دکتر پاکتچی با عنوان «بایسته های استقلال و تعاملات زبانی در حوزه تولید علم» را از اینجا بخوانید. |
1401/6/21 |