گزارش جلسه 225 شورای بررسی متون |
جلسه 225 شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی، با حضور اعضای شورا و رئیس و معاونان پژوهشگاه علوم انسانی در سالن حکمت برگزار شد. |
دکتر قبادی در جلسه شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی:
برای افزایش اثربخشی شبکه نخبگانی باید مسئلهمحور و خروجیمحور حرکت کنیم دکتر حسینعلی قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ابتدای این نشست، ضمن خیر مقدم به مدیران شورا، به مسئولیت تمامی اعضای شورا در تقویت شبکه نخبگانی اشاره کرد و افزایش اثربخشی آن را خواستار شد. وی اظهار داشت: برای افزایش اثربخشی شبکه نخبگانی علوم انسانی باید مسئلهمحور و خروجیمحور حرکت کنیم و گاهی لازم است که ژانرهای تولید را تغییر دهیم. دکتر قبادی در ادامه به کلان مسئلهها پرداخت و گفت: کلان مسالهها ناظر به منابع درسی در حوزه ماموریت شورا است و محصولات شورا باید به صورت منابع درسی و کمک درسی به دست مخاطبان برسد اما مسائل کلان هر رشته در حوزه ماموریت گروههای تخصصی است که آن هم باید معطوف به نیاز دانشگاهی باشد. این جلسه با گزارش دکتر کریمی مطهر، دبیر شورای بررسی متون درباره عملکرد این شورا در سال جاری ادامه یافت و در ادامه اعضای شورا به بحث و تبادل نظر درباره مسائل گروه های تخصصی، نشست های علمی، مسائل کلان گروهها و غیره پرداختند. ![]() در پایان این نشست، دکتر مهدی معینزاده از اعضای هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به ایراد سخرانی در خصوص اثر جدید خود که در چارچوب طرح اعتلاء علوم انسانی فرجام رسیده و چاپ و منشر شده است، با عنوان «تلائم نظر و عمل در تلقی از علوم انسانی به مثابه فرونسیس» پرداختند. معینزاده در خصوص مباحث این کتاب اظهار داشت: ارسطو با قراردادن فرونسیس در کنار چهار فضیلت عقلانی دیگر – اپیستمه (معرفت علمی)، سوفیا ( حکمت نظری)، نوموس (عقل شهودی) و تخنه ( هنر/صناعت) - به عنوان انحائی که ضمن آنها پسوخه به حقیقت نائل میشود، گامی بسیار مهم و بلکه تاریخساز در فاصله گرفتن از ایدهآل افلاطونی معرفت برداشت.
فرونسیس که ما در فصل اول این نوشتار به تفصیل در باره تبار یونانی، سیر تطور و مفهوم آن برای ارسطو پرداختهایم، از آن حیث حائز اهمیت بنیادین بود که معرفت عملی را به جد مورد عنایت قرار میداد. ارسطو از بین این پنج فضیلت عقلانی، سه فضیلت اپیستمه، سوفیا و نوموس را ناظر بر اموری دانست که تغییر و تبدل در آنها راه ندارد. بدین ترتیب فرونسیس نه ناظر بر ثبات که معطوف به سیلان و تحول بود.
تاکیدی که بر تعلق فرونسیس به امور جزئی و منفرد از سوی ارسطو میرود البته به معنای گسیختگی آن با کلیات نیست. در واقع به یمن رویکرد خاص ارسطو به نسبت امر کلی و جزئی و نیز تلقی او از اخلاق است که در مفهومی همچون فرونسیس، نظر و عمل با هم تلائمی ذاتی پیدا میکنند. وی در ادامه افزود: این نکته بسیار اساسی در سنت فلسفی نشات گرفته از ارسطو مغفول ماند که وی فرونسیس را از انحائی دانستهاست که در ضمن و ذیل آنها، روح به حقیقت نائل میشود. در سنت فلسفی مفهوم فرونسیس به عنوان مفهومی اخلاقی یا تحت عنوان حکمت عملی (در برابر حکمت نظری) برای تقسیمبندی علوم به کار گرفتهشد و حیث هستیشناختی آن مطرح نگردید. پس از هایدگر، گادامر فرونسیس را عملا بنیادی برای علوم انسانی قرار داد. گادامر در کتاب مشهور خود – حقیقت و روش – به نحوی مستوفا به ماهیت علوم انسانی میپردازد. ما نیز این سه موقف اصلی – ارسطو، هایدگر و گادامر – را برای مدلل ساختن مدعایمان در خصوص ذات فرونتیک علوم انسانی برگزیدهایم. وی افزود: مفهوم فرونسیس میتواند در بحث علوم انسانی و البته تقریب آن به قلمرو کاربرد – که منظور نظر طرح جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور است- مدخلیت پیداکند. دکتر معینزاده در پایان خاطرنشان ساخت: ما در این اثر، سه موقف اصلی در تطور مفهوم فرونسیس را بررسی کردهایم؛ ارسطو، هایدگر و گادامر و البته تلاش داشتهایم که جابجا نسبتی بین تلقی این فیلسوفان از فرونسیس از یکسو و مساله علوم انسانی از سوی دیگر برقرار کنیم. ![]() |
1399/12/16 |