گزارش نشست تخصصی کرونا و ابعاد و پیامدهای حقوقی آن |
نشست تخصصی کرونا و ابعاد و پیامدهای حقوقی آن، یکشنبه سی آذرماه 99 به توسط گروه فقه و حقوق شورای بررسی متون برگزار شد. |
نشست تخصصی "کرونا و ابعاد و پیامدهای حقوقی آن"
سخنرانان نشست: 1- آقای دکتر بهزاد پورسید، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) و عضو کارگروه فقه و حقوق با موضوع «تأثیرات حقوقی شیوع ویروس کرونا بر ایفای تعهدات قراردادی» 2- آقای دکتر حبیب زاده، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) و مدیر کارگروه فقه و حقوق با موضوع «آثار تحریمهای ثانویه آمریکا بر تعهد به همکاری سایر دولتها در مبارزه با بیماری کوید 19» 3- آقای دکتر باقر انصاری، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و عضو کارگروه فقه و حقوق با موضوع «چالشهای حریم خصوصی مقابله با کرونا» دبیر علمی نشست: دکتر حبیب زاده این نشست که از ساعت 18 تا 20 روز یکشنبه مورخ 30/9/1399 به صورت مجازی برگزار شد، با قرائت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد. آقای دکتر حبیبزاده ابتدای جلسه ولادت حضرت زینب(س) تبریک گفته و با اشاره به مقارنه این نشست با روز پرستار و شب یلدا این ایام نیک را گرامی داشتند. سپس ایشان از آقای دکتر پورسید، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) برای ایراد سخنرانی در موضوع ایفای تعهدات در ایام کرونا دعوت کردند. آقای دکتر پورسید سخنانشان را با تبریک ولادت حضرت زینب(س) و گرامی داشت روز پرستار و هفته پژوهش آغاز کردند. بحث ایشان در باره "تأثیرات حقوقی شیوع ویروس کرونا بر ایفای تعهدات قراردادی" بود. دکتر پورسید: قابل پیش بینی بود که اختلافات حقوقی بعد از مواجهه با ویروس کرونا بروز خواهد کرد و از آنجا که بنده تا چندی پیش به قضاوت نیز مشغول بودم، میدیدم که دعاوی متعددی در این خصوص در حال طرح است و هنوز زود است که تبعات شیوع ویروس کرونا را بتوانیم ارزیابی کنیم. بحث را میخواهم از این منظر طرح کنم که ایفای تعهدات قراردادی چه وضعی پیدا خواهد کرد و سپس از این صحبت خواهد شد که راه حلهای حقوقی چیست و همچنین فتاوی فقها در این زمینه را بحث و بررسی خواهم کرد. به نظر میرسد که شیوع بیماری کرونا تأثیر جدی بر ایفای تعهدات قراردادی داشته است. یک وضعیت، عدم امکان ایفای تعهدات است؛ مثلا کسی سالنی را اجاره کرده است تا کسبی داشته باشد و عملاً با تعطیلی تالارها و سالنها، امکان کسب سود و منفعت ندارد یا مسائل عدیدهای که بر فضای کسب و کار ایجاد شده است و درآمدها کاهش یافته است که منجر به تشکیل و ثبت پروندههای بسیاری در زمینه عدم تمکن در پرداخت نفقه و پرداخت مهریه و... شده است؛ یا اماکنی که اجاره داده شده و میزان انتفاع از آنها کاهش یافته است. چرا که مصوبات ستاد ملی کرونا، بازار و صنوف را تعطیل کرده است. آیا میتوان از آن مغازهداری که کسبش تعطیل شده است، توقع اجرای تعهدات به نحو کامل به شکل پیشین داشت، در حالی که وی نمیتواند به نحو کامل انتفاع ببرد. تحلیل وضعیت از منظر حقوق مدنی؛ بحثی در خصوص عدم امکان اجرای تعهدات وجود دارد نظیر آنچه در ذیل مباحث مربوط به اجاره دیدیم که منبعث از مباحث فقه جعفری است. مثلا مستأجرهای را دریافت کردیم اما معذور از انتفاع هستیم. اگر این عذر موقت باشد، باید بگوییم این قرارداد معلق است و اگر عیب دائم باشد، باید برویم سراغ بحث فسخ و انفساخ؛ مثلا به مستأجر اجازه اعمال حق فسخ دهیم و... . این قواعدی است که در حقوق مدنی ما پذیرفته شده است. اما اینکه آیا میتوان تعدیل قضائی اعمال کرد؟ (یعنی محکمه در قرارداد دست برده و مفاد قرارداد را تعدیل نماید). تعدیل قراردادی که نداریم چون شرط ضمن العقدی نیست. اما آیا میتوان گفت قاضی دخالت کند و حکم به تقلیل اجاره بها دهد؟ یا اینکه در بحث خسارات ناشی از عدم اجرای تعهدات مثلاً کسی یک دست مبلمان سفارش داده است و حالا تولیدکننده به دلیل محدودیتهای اعمال شده از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا، نمیتواند به تعهدات خویش عمل کند، آیا میتوان خسارات را دریافت کرد یا نه، بلکه موضوع مصداق بحث فورس ماژور است؟ مثلا بگوییم حادثهای خارجی غیرقابل پیش بینی و غیر قابل دفعی بروز یافته است. (ماده 226 قانون مدنی) باید توجه داشت که بحث بر سر این است که آیا این اصول و قواعد پیشین کفایت میکنند یا خیر کفایت نکرده و نیازمند تقنین هستیم؟ آیا شیوع این بیماری را می توان از مصادیق مباحث مذکور دانست؟ در نظریه اداره حقوقی قوه قضائیه به شماره 7/99/402 گفته شده نمیتوان شیوع بیماری کرونا را تحت شمول نهاد فورس ماژور یا قوه قاهره دانست و این امر مستلزم رسیدگی قضایی است. اداره حقوقی به صراحت گفته است که این وضعیت مصداق فورس ماژور نیست. در همان روز یعنی 3/6/99 نظریهای دیگر صادر شده است که گفته است میتوان کرونا ویروس را مشمول عنوان فورس ماژور دانست. یعنی در یک روز دو نظر متفاوت ابراز شده است. یک بحث دیگری که مطرح است این است که ما زمانی یک وضعیت را مصداق فورس ماژور میدانیم که طبق آنچه در ماده 229 و 227 قانون مدنی بیان شده است، کلا امکان دفع و پیش بینی این حادثه را از دست داده باشیم (یعنی غیرقابل پیش بینی باشد). اما دولت سیاست واحدی را در پیش نگرفته است و از یک طرف برخی حِرَف را مشمول ممنوعیت فعالیت قرارداده است، در حالی که میدانیم بسیاری از این ممنوعیت ها اجرا نشده و دولت نیز ممنوعیت قهری اعمال نکرده است و عملاً جریمههای وضع شده نتوانسته است مانع فعالیت شود. در این صورت، آیا کرونا را مشمول فورس ماژور یا مشمول عسر و حرج و hard ship بدانیم؟ اشکالی که در کشور ما پیش آمده این است که به دلیل تشتت و مقطعی بودن و عدم اجرا سیاستهای اعلامی دولت، در خصوص شمول عنوان فورس ماژور بر کرونا تردید میشود. در بسیاری از کشورها برای ممانعت از فعالیتها قانون وضع شده است و در آنجا موضوع بحث فورس ماژور خیلی راحتتر قابل بررسی است. چراکه قانونی محدودیتی را وضع کرده و لازم الاجراست و شاید دولت در این جا، از این جهت که مسئولیتهای پسینی قرنطینه و ناشی از محدودیتهای جدی را نپذیرد و پرداختهای بعدی به کسبه و... نداشته و جبرانیهایی را پرداخت نکند، تصمیمات این چنینی نگرفته است. بنابراین دولت تصمیمات مقطعی و غیر مستمر و غیرعام الشمول نسبت به کل کشور اتخاذ نموده است. لذا ما با این دشواری روبرو هستیم. در نظریه دوم مورخ 3/6/99 (نظری که کرونا را فورس ماژور دانسته)؛ اداره حقوقی میان قراردادهای بلند مدت و کوتاه مدت تفکیک قائل شده و گفته در قراردادهای بلندمدت کرونا مصداق فورس ماژور وجود ندارد و در قراردادهای کوتاه مدت اگر از نوع وحدت مطلوب باشد، مثل آن سالن عروسی، امکان شناسایی فورس ماژور وجود دارد و این محتمل است که در این موارد قائل به انحلال شد. (مواد 478 به بعد قانون مدنی در بحث اجاره و به خصوص ماده 479) چالش دیگر این است که اگر کرونا را فورس ماژور بدانیم معافیت از پرداخت خسارت را در بر دارد یا خیر؟ (مواد 227 و 229 ق.م.) خب این نهادها در نظام حقوقی ما پیش بینی شده است. البته ما قاعده تعدیل را در نظام حقوقیمان شناسایی نکردهایم و دادگاه نمیتواند در قراردادها دخالت کرده و تعدیل نماید. شاید به این دلیل که تعطیلیها مستمر نیست و مشتت و مقطعی است، اعمال قاعده عام الشمول بر همه کشور هم سخت شده است و از طرفی در نظام حقوقیمان نیز به قاضی اجازه تعدیل در قرارداد را ندادهایم. این اشکالاتی است که با آنها روبرو هستیم و شاید اصلاً برای راه حال نیاز به تقنین داشته باشیم. به یکی دو تصمیم ستاد ملی هم جا دارد اشاره شود. تصمیم مورخ 8/4/99 اشاره کرده است که قراردادهای اجاره مسکونی تا سه ماه از اعلام این مصوبه قابل تمدید هستند و البته ذکر شده است که میزان اجاره بها و مبلغ رهن طبق الگویی خاص تعدیل و افزایش یابد. مصوبه 8/8/99 ذکرکرده است که این تمدیدها تا یکسال لازم الاجراست. مصوبه مورخ 17/8/99 میگوید اگر مالک نیاز به آن ملک داشته باشد و یا پروانه ساخت گرفته باشد و... قابل تمدید نیست. خب این سوال هم مطرح می شود که ستاد ملی کرونا آیا اختیار تعدیل و تمدید این قراردادهای خصوصی را داراست؟ نکته دیگر این است که چرا ستاد ملی کرونا فقط اماکن مسکونی را مورد توجه قرار داده است و چرا اماکن تجاری را مورد توجه قرار نداده است. آیا آنها درگیر مشکلات نیستند؟! شرکت توانیر نیز بخشنامهای در تاریخ 18/6/99 دارد که در آن دستور داده شده که با طرفهای قراردادهای آن شرکت که از پس اجرای قرارداد بر نیامدهاند، تعامل کنند و در پروژههای مدت دار تضامین را اخذ نکنند و اقدام به فسخ این قراردادها نکرده و صبر کنند. بدین ترتیب، برای ما ماهیت این کرونا ویروس ابهام دارد و به خصوص با این سیاستهای متخذه از سوی دولت، در احراز عنوان فورس ماژور و... تردید شده است. البته برخی مشاغل نیز بر درآمدشان افزوده شده یا برخی درآمد دارند لکن کاهش یافته است و برخی دیگر درآمدشان را به کلی از دست دادهاند. آثار و تبعات این اتفاقات و مشکلات نیز متفاوت است و اینکه باید چه راه حلی را در پیش گرفت، مبهم است. اولا باید ثابت کرد که این وضعیت مصداق عذر عام و خاص است و ثانیا باید دید که آیا این وضعیت میتواند ضمانت اجرای فسخ و انفساخ را بدنبال داشته باشد خصوصاً در بحث تعدیل. حتی این ابهام در خصوص صلاحیت ستاد ملی کرونا همچنان باقی است و اگر این ستاد صلاحیت داشته باشد، دامنه این صلاحیت چقدر است؟ باید میان انواع تعهدات و تعلیق دائمی و موقت و ایجاد فسخ و انفساخ فرق گذاشت. واقعا باید رفت سراغ راه حلی که البته بهنظر فقط از طریق قانون گذاری قابل حل است. حداقل این نظام حقوقی را از بلا تکلیفی خارج کنیم یا در خصوص تکلیف قضات که باید معافیت را بپذیرند یا فسخ و انفساخ را بپذیرند یا... . قصدم این بود که فقط موضوع تبیین شود و برای بسط مطلب باید مبانی فقهی و قانون را دید و بررسی کرد. تقریباً مشابه این مباحث در فتاوی فقها نیز وجود دارد. نوع عملکرد ما در خصوص این ویروس متفاوت بوده است و شاید راه حلهای دیگر کشورها برای ما قابل اجرا نباشد. برای همین راه حلهای هر کدام از مصادیق متفاوت است. علی رغم اینکه قریب به یک سال از این شیوع کرونا میگذرد هنوز راه حل متقنی از سوی سیاستمداران اتخاذ نشده است. سؤال: در خصوص صلاحیت ستاد ملی کرونا بسیار سوال مطرح است اینکه اساسا اصل 176 قانون اساسی می تواند پشتیبان شکل گیری ایجاد این ستاد باشد و صلاحیتش چقدر است؟ این سؤال را اساتید حقوق عمومی باید پاسخ دهند. شاید ستاد ملی کرونا برای اتخاذ تصمیمات اداری اختیار داشته باشد امّا در خصوص این که آیا میتواند در زمینه روابط خصوصی مردم اقدام کند؟ به نظر خیر. البته در زمینه اقدامات عام حکومتی تصمیماتش لازم الاجرا است. پس از پایان فرمایشات دکتر پورسید، دکتر حبیبزاده به ایراد سخنرانی با موضوع «آثار تحریمهای ثانویه آمریکا بر تعهد به همکاری سایر دولتها در مبارزه با بیماری کوید 19» پرداختند. دکتر حبیبزاده: وقتی یک بیماری به صورت فراگیر شیوع مییابد، اولین حقی که مطرح میشود حق بر سلامتی است که تحقق آن مستلزم هماهنگی کشورهاست. چون یک کشور به تنهایی و در قلمروی ملی خود نمیتواند این نوع بیماری را کنترل کند. چنانکه دیدیم که با مسافرت برخی افراد از کشورهایی دیگر این بیماری به ما نیز سرایت کرد. تحریمهای یکجانبه آمریکا مانع جدی را برای هماهنگی و همکاری دولتها با جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است. تفاوت تحریم های اولیه و ثانویه: تحریمهای اولیه به تحریمهایی گفته میشود که یک کشور در قلمروی ملی خود و بر اتباع خود به اجرا میگذارد؛ یعنی مقرره یا قانون یا دستور اجرائی رئیس جمهور یا ... را در مورد اتباع در قلمروی ملی خویش اجرا میکند. تحریمهای اول انقلاب که از سوی رئیس جمهور آمریکا اعمال شد این گونه بود. امّا از دهه 90 به بعد و به ویژه در سال 1996 دو قانون در کنگره آمریکا به تصویب رسید که مربوط به تحریم کوبا، لیبی و ایران بود. آمریکاییها تصمیم گرفتند که تحریمهای خود را فراسرزمینی اجرا کرده و همه اشخاص را مورد خطاب قرار دادند. در اجرای فراسرزمینی این قوانین، آمریکاییها همه شرکتها و اشخاص را مورد هدف قرار دادند و قانون خود را به صورت فراسرزمینی اجرا کردند. این گونه تحریمها را به تحریمهای ثانویه تعبیر میکنند. تحریمهای اولیه نیز از منظر حقوق بشر با ایرادات جدی روبروست و تحریمهای ثانویه علاوه بر آن اشکالات، با مشکلات دیگر حقوقی مواجه است. مطمئنا تحریمهای ثانویه است که بیشترین مانع را برای هماهنگی کشورها برای مبارزه با این بیماری ایجاد می کند. تعهد دولتها به همکاری در اسناد بین المللی بحث بعد این است که آیا کشورهای ثالث تعهد به همکاری با کشور هدف تحریمهای ثانویه دارند؟ در اسناد بینالمللی در زمینههای مختلف با این تعهد مواجه هستیم. در بند 3- ماده 1 منشور سازمان ملل متحد، به حصول همکاریهای بینالمللی در زمینه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و همچنین در قطعنامههای مختلف سازمان ملل متحد بهویژه در زمینه بیماریهای فراگیر (مثلا شیوع بیماری ابولا) به تعهد به همکاری دولتها تصریح شده است. در اسناد دیگری نیز این تعهد وجود دارد، در اسناد حقوق بشری مثل اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده 28 و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی 1966 (موسوم به میثاق دوم) و... بر تعهد دولتها تأکید شده است. به موجب ماده 2 میثاق دوم، کشورها متعهدند که از همه امکاناتشان استفاده کنند تا این توانایی را در تحقق حقهای بشری افزایش دهند. البته کشورها در قلمروی ملی خود مسئولیت اجرا و تحقق این حقوق را برعهده دارند. یکی از این حقوق، حق بر سلامتی است که با شیوع بیماری کرونا تحت تاثیر قرار گرفته است. حق بر سلامتی با حق بر حیات از نسل اول و حق تامین اجتماعی و حق بهداشت از نسل دوم و حق بر محیط زیست سالم از نسل سوم در ارتباط ناگسستنی است. (به لحاظ آکادمیک حقوق بشر را به نسل اول و دوم و سوم دسته بندی میکنند و حق بر سلامتی خود از نسل دوم است.) تعهد به همکاری را به طور خاص در اساسنامه سازمان بهداشت جهانی در بند 7 ماده 2 و ماده 24 نیز میبینیم. شیوههای همکاری دولتها نیز بسته به موضوع مورد نظر تفاوت دارد؛ مثلاً دولتها موظفند در خصوص خود بیماری و چگونگی مقابله با آن اطلاعات لازم را به اشتراک بگذارند و نیز دسترسی به محصولات بهداشتی ضروری برای مقابله با بیماری را تسهیل نمایند. تحریمهای ثانویه امریکا مانع همکاری دولتها تحریمهای آمریکا این هماهنگی بین کشورها را به شدت تحت الشعاع قرار داده است. اگرچه آمریکاییها مدعیاند که این تحریمها اقلام دارویی و درمانی را در بر نمیگیرد، امّا اعلامیهای که سال 2019 وزارت خزانهداری آمریکا صادر کرده است، اگرچه اقلام بشردوستانه را از شمول تحریمها خارج دانسته است، لکن تاکید کرده است که خرید این اقلام نباید همراه با تبادل پول همراه باشد. طبعاً عدم امکان مبادلات پولی، مانع از دسترسی و خرید اقلام دارویی خواهدبود. همچنین تاکید شده است که هرگونه مبادلات پولی تماماً باید بر طبق استانداردهای fatf باشد و فراتر از آن تاکید میکند که هر کسی بخواهد اقلام دارویی به ایران صادر کند، باید تاییدیهای از وزارت خزانهداری امریکا بگیرد که در آن اطلاعات عدیدهای را از این افراد و شرکتها مطالبه میکنند. دکتر پورسید: آقای دکتر در خصوص واکسن کرونا که عملاً هم اکنون دولتها مبادرت به پیش خرید آنها نمودهاند و احتمالا تا مدتها دولتهای درگیر خصوصا کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته به آن دسترسی پیدا نخواهند کرد، از منظر حقوق بینالملل و اسناد مربوطه، چگونه راه حلی میتوان یافت. بهنظر میرسد با توجه به انحصارگرایی کشورهای توسعهیافته درگیر کرونا، ما شاهد ادامه یک فاجعه انسانی در جهان سوم خواهیم بود. جایگاه حقوق بشر و حق حیات انسانها چه خواهد بود؟ دکتر حبیبزاده: از یک منظر، حقوق بینالملل بشردوستانه دولتها را متعهد میکند که در خصوص تحقق حقها همکاری لازم را داشته باشند امّا وقتی به اقدامات کشور آمریکا میرسیم، میبینیم که این موازین عملاً زیر پا گذاشته میشوند و الزامات عدیدهای که برای فروش اقلام دارویی قرار دادهاند، عملاً این راه را بسته و بعید است به راحتی یک شرکت حاضر به مراوده مالی با ایران برای صادرات اقلام دارویی شود. اابته سازمان بهداشت جهانی سهمیههایی را در خصوص دسترسی به اقلام دارویی در نظر میگیرد تا مانع از شیوع مجدد بیماری شود که هم با ملاحظات بشردوستانه و هم ملاحظات فایدهگرایانه کشورهای اروپایی همخوانی دارد. لکن در خصوص فروش اقلام داوریی به ایران به قدری فروش آن را سخت کردهاند که عملا به نفی این مسئله منجر شده است. راهکارهای دولتها در مقابله با تحریمهای ثانویه حالا که آمریکاییها اینگونه عمل میکنند، آیا دولتهای ثالث مثل دولتهای اروپایی تکلیفی در این خصوص دارند؟ آیا میتوانند در برابر تحریمهای ثانویه آمریکا واکنشی نشان داده و از اجرای فراسرزمینی قوانین آمریکا ممانعت کنند یا اقدام متقابل انجام دهند و از شرکتهایشان حمایت کنند؟ جالب است یادآوری بشود که اروپاییها در سال 1996 این کار را انجام دادند. چراکه نمیخواستند قوانین آمریکا را فراسرزمینی اجرا کنند و البته به آثار آن بر اقتصادشان نیز واقف بودند. لذا یک آییننامهای بازدارندهای را تصویب کردند و آمریکاییها را متوجه آثار و تبعات اجرای فراسرزمینی قوانین خود کردند و همین اقدام مانع از اجرای کامل آن قوانین تحریمی علیه کوبا و لیبی و ایران در سال 1996 شد. نکته دیگر این است که خیلی از تعهدات دولتها حالت تعاملی و معاملهای دارد. امّا برخی از تعهدات بینالمللی مثل منع بردگی و منع نسل کشی مربوط به همه دولتهاست؛ یعنی اگر در جایی نسلکشی رخ دهد همگان خود را متضرر می بینند. وقتی شیوع یک بیماری به صورت فراگیر بوده و سازمان بهداشت جهانی اعلام کند که دسترسی به محصولات بهداشتی شرط اساسی برای شکست این بیماری است، به نظر در چنین حالتی مخالفت با فروش اقلام بهداشتی با اعمال تحریم، نقض یک حق مربوط به همه باشد و در این حالت وضعیت به وجود آمده نقض یک تعهد مربوط به همه خواهد بود. بر این مبنا میتوان تعهد دولتها به همکاری با یکدیگر جهت مبارزه با یک بیماری فراگیر را شناسایی کرد. اگر تعهدات نقضشده تعهدات مربوط به همه باشد، آثار خاصی بر این نوع نقضها، مترتب است. دولتها نباید این وضعیت ناشی از تحریمهای ثانویه را شناسایی کنند و حداقل باید به عنوان یک وضعیت غیرقانونی اعلام کرده و دولت تحریمکننده را مسئول این وضعیت اعلام کنند و فراتر از آن علیه دولت تحریمکننده میتوانند اقدام متقابل انجام دهند. (مستند به مواد 44 تا 48 پش نویس مسئولیت دولتها) نوعی اقدام متقابل در آن آییننامه بازدارنده اتحادیه اروپایی در سال 1996 رخ داد. یکی از مطالبات ما در قالب برجام میتواند همین باشد که اروپاییهایی که مدعی اجرای برجام هستند، چنین مقرراتی را وضع کنند یا آیین نامه سال 1996 را مجددا احیا نمایند. اروپا میتوانست از همین آییننامه وضعشده استفاده کند و همان را به اجرا بگذارد. (الآن برعکس اروپاییها به نحوی، آمریکاییها را همراهی میکنند.) کشورهای ثالث همچنین میتوانند علیه دولت تحریمکننده به جهت اجرای فراسرزمینی قوانینش به برخی مراجع بین المللی شکایت کنند. اروپاییها در سالهای 1996 به بعد آمریکا را تهدید به شکایت در سازمان جهانی تجارت کردند. البته آمریکاییها از اجرای فراسرزمینی آن قوانین دست برداشتند. (البته در موافقتهای سازمان جهانی تجارت یک استثنای امنیتی در برابر تعهدات مربوط به آزادی تجارت پیش بینی شده است و شاید طرح دعوا در آنجا برای مقابله با تحریمها راه به جایی نبرد چراکه آمریکایی ها امکان دارد ادعا کنند که این تحریمها برای تأمین امنیتشان بوده است.) اقدام دیگری که کشورها میتوانند در پیش بگیرند، درخواست نظر مشورتی از دیوان بینالمللی دادگستری است تا از یک جانبهگرایی و قلدرمآبی آمریکا جلوگیری شود. کافی است که در مجمع عمومی یک درخواست نظریه مشورتی از دیوان بینالمللی دادگستری در مورد مشروعیت تحریمهای ثانویه شود. منتها پیمودن این مسیر نیازمند همکاری کشورها با کشورهای قربانی تحریم است که این راهکارها تجربه نشده است. البته ما به عنوان کشور تحریمشونده در خصوص برگشت تحریمهای اقتصادی وفق موافقتنامه مودت 1955 نزد دیوان علیه امریکا شکایتی را بردیم و در حال رسیدگی است و یک دستور موقت محدودی نیز صادر شده است که آمریکاییها آن را هم اجرا نکردند. بنابر این، در حقوق بین الملل دولتها متعهد به همکاری با یکدیگرند و این همکاریها در اسناد بینالمللی پیشبینی شده است و در قطعنامههای سازمان ملل متحد و اساسنامه سازمان بهداشت جهانی نیز بر اینها تصریح شده است. نکته دیگر ممانعت آمریکاییها بهوسیلۀ تحریمهای ثانویه و مانع شدن از همکاری بینالمللی است. نکته دیگر این است که فراگیر شدن این بیماری و وضعیت ناشی از شیوع آن میتواند موجد یک تعهد مربوط به همه (ارگا اومنس) باشد که در این صورت دولتها متعهدند در برابر تحریمهای ثانویه امریکا واکنش نشان داده و اقداماتی را برای همکاری با یکدیگر و کشور هدف تحریمها انجام دهند. راهکارهایی در این زمینه در پیشنویس مواد مسئولیت بینالمللی دولتها (سال 2001) وجود دارد. یکی از تعهدات دولتها در این زمینه عدم کمک به کشور مسئول است که با انفعال دولتها و حتی برخی همکاریها با آمریکا، عملاً کشورهای دیگر نیز مرتکب نقض تعهدات خود شده و در قبال وضعیت بوجود آمده در ایران مسئولیت دارند. پس از پایان سخنرانی دکتر حبیبزاده، دکتر انصاری سخنان خویش در باب "چالشهای حریم خصوصی مقابله با کرونا" را آغاز فرمودند. ![]() دکتر انصاری: قبل از ورود به بحثهای خویش، یک نکتهای را اشاره داشته باشم. در مورد مباحث حقوقی کرونا توسط مرکز ملی تحقیقات سلامت یک کتابی تهیه شده که 32 مقاله علمی پژوهشی را داراست و مباحث حقوق عمومی، مباحث تنظیم گری، بیمه و روابط کار، مالکیتهای فکری، حقوق خصوصی، حقوق شرکت ها، دادرسی های مدنی، در مورد مباحث حقوق خانواده، حقوق کیفری، حقوق بین الملل، تعهدات بینالمللی دولتها و... در آن مطرح شده است. در مورد صحبتهای آقای دکتر حبیبزاده نیز منبعی را معرفی کنم. ترجمه کتاب مسئولیت جهانی برای حقوق بشر. این کتاب بر مسئولیت ناشی از نقض تعهد به همکاری بینالمللی تمرکز دارد. اینکه همکاری تعهد دولتهاست یا خیر و اینکه در چه سطوحی است و این که چه اقسامی دارد و ... را بررسی کرده است. بحث بنده در خصوص چالش های حریم خصوصی و ارتباطش با کروناست. با توجه به ضیق وقت سعی دارم که طرح بحثی کنم. در سه دسته مباحث را ارائه می کنم: 1. مفهوم حریم خصوصی 2. تهدیدات حریم خصوصی از ناحیه مدیریت کرونا 3. نظام موجود برای مقالبه با این تهدیدات. مفهوم حریم خصوصی: عمدتا در کشورها تعریف قانونی و پوزیتیو از این مفهوم وجود ندارد و رویهها در کشورهای مختلف عمدتاً مفهوم حریم خصوصی را مشخص کرده است. اصطلاح حریم خصوصی در سطح بینالمللی مقابلش عمومی بودن است و لزوماً چیزی که در حریم قرار دارد، نیست و در برخی سیستمها عنوان زندگی خصوصی یا شخصی مطرح شده است. نکته این است که بحث حریم خصوصی آن بعدی از زندگی اشخاص است که شخصی است و مربوط به خود اشخاص است. بنابراین تعریف حریم خصوصی چنین است: آن بعدی از زندگی اشخاص که مربوط به خودشان است و به دیگران مربوط نیست. البته در خصوص «دیگران» بحث است که مثلا والدین یا همسر را شامل میشود یا خیر. در مجموع قلمروی فرد که ممکن است در خفا باشد یا در علن باشد جزء حریم خصوصی وی است. حریم خصوصی آن بعدی است که فرد در آن اتونومی دارد. بر این مفهوم در سیستم حقوقیمان کار نشده و رویه قضایی جدی و مفصلی وجود ندارد و لذا مصادیق مشخصی نیز از آن وجود ندارد. ارتباط حریم خصوصی و سلامت: بحث سلامت از دو منظر اهمیت داشته و به حریم خصوصی مرتبط است. سلامت دو بعد فردی و شخصی و عمومی دارد و صحبت در مورد سلامت فردی است. بحث این است که آیا سلامت فردی اشخاص به زندگی خصوصیشان مربوط است یا خیر؟ اصلی که پذیرفته شده این است که اطلاعات سلامت فردی به حریم خصوصی افراد مرتبط است و برخی کشورها معتقدند که باید از این بعد حمایتهای مضاعف انجام شود. به عنوان مثال از تجاریسازی این اطلاعات ممانعت شود. در نظام حقوقی ما نیز در ماده 1 قانون آزادی دسترسی به اطلاعات بدین مسئله اشاره شده است. بحث دیگر از نگرانیها و تهدیدات حوزه حریم خصوصی است. یکی از این تهدیدات تبادل اطلاعات ابتلای افراد به این بیماری به مراکز و شرکتها برای اعمال محدودیت هاست ازجمله شرکت یا ادارهای از حضور افراد مبتلا اطلاعیافته و ممانعت به عمل آورد. نگرانی و تهدید دیگر در بحث حریم خصوصی، مربوط به مراکز درمانی است. در مجموع در مورد مراکز درمانی و پزشکان و پیراپزشکان و آزمایشگاهها صحبت بر این است که اینها چگونه باید از این اطلاعات محافظت نمایند؟ آیا میتوانند این اطلاعات را در اختیار اشخاص خصوصی یا شرکتهای خصوصی قرار دهند یا بعضا این اشخاص اطلاعات بیمار معروف و مشهور مثلا سلبریتی یا مسئول دولتی را افشا کنند. و چهارمین تهدید حریم خصوصی، رسانهها هستند. رسانهها با داعیههای مختلف به سراغ افراد و حتی بیماران میروند. مثلاً صدا و سیما میرود با اشخاص مصاحبه میکند که چرا ماسک نمیزنند و خب آیا فرد میتواند مانع شود تا عکس و فیلمش را پخش نکنند یا میروند با بیمار مبتلا به کرونا در بیمارستان مصاحبه میکنند تا سبب درس عبرت شده و مانع از دورهمیها و... شوند. نظام حقوقی مقابله با تهدیدات حریم خصوصی و رویه دولتها: برخی کشورها از گذشته حتی حدود 30 سال پیش قانون خاصی در حوزه دادههای سلامت و پرونده سلامت اشخاص دارند و این اطلاعات را با یک چارچوب خاصی جمع آوری و نگهداری کرده و سپس معدوم میکنند. مثلاً پروندهها را بینام کرده و به آزمایشگاهها و مراکز علمی میدهند و یا رضایت آگاهانه میگیرند تا دادهها را با نام بدهند. (در خیلی از مواقع شخص قرارداد میبندد و خب مجبور است ولی باید رضایت جداگانه اخذ شود تا فرد مجبور به رضایت دادن نشود.) برخی کشورها هم قوانین کلی در مورد حمایت از دادههای شخصی دارند، اکثر کشورها در مورد دادههای شخصی، قوانینی دارند و در حال حاضر دادههای شخصی دادههای دارای ارزش اقتصادی هستند و برای شرکتهایی مثل توییتر و... این دادهها ارزشگذاری میشود. این دادهها هم منبع حیات شرکتهای دیجیتالاند و هم این که کاملا به حریم خصوصی افراد مربوط است؛ اولاً نباید استفاده از این دادهها به حقوق اشخاص ضربه وارد کند و ثانیاً در عین اینکه دولتها جمع اوری دادهها را کنترل میکنند به هیچ وجه نباید مانع از تجارت این دادهها شود. خب مفهومش این است که اگر دادههای اشخاص را جمعآوری میکنیم و شرکتهایی نیز وجود دارد که طالب این دادهها هستند باید دید که با چه شرایطی این دادهها تبادل شود. برخی کشورها نیز در خصوص دادههای خاص و ویژه قوانینی دارند مثلا در مورد حقوق شخصیت و... و از همین قوانین برای حمایت از حریم خصوصی اشخاص استفاده کردند. در کشور ما اصل 25 قانون اساسی تصریح کرده است که هر نوع تجسس در زندگی اشخاص ممنوع است مگر به موجب قانون. نکته این است که تجسس در حوزه سلامت نیز باید به وسیله قانون انجام شود و البته برای حمایت از سلامت میشود به حریم خصوصی افراد ورود کرد و تجسس داشت ولی باید به موجب قانون و شفاف باشد. نکته این است که در ایران، در این زمینه قانونی وجود ندارد و تنها قانون مربوط قانون دسترسی آزاد به اطلاعات مطرح است که مواد متعدد آن مرتبط به حمایت از حریم خصوصی اشخاص است. قانون مذکور اعلام کرده است که اطلاعات مربوط به وضعیت سلامتی، خصوصی است و نمیشود این اطلاعات را در اختیار اشخاص قرار داد و مؤسسات نمیتوانند این اطلاعات را در اختیار دیگران قرار دهند مگر با رضایت اشخاص مگراینکه انتقال این اطلاعات ضروری باشد. البته شیوهنامهای را نیز کمیته مربوطه منتشر کرده است که دادههای شخصی و خصوصی را دستهبندی کرده است و اطلاعات بیماری و... را شمرده است و اعلام کرده که این اطلاعات جنبه خصوصی و شخصی دارند. البته باید توجه داشت که این، صرفاً شیوهنامه است و ناظر بر قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات است. البته در عمل نیز این ضوابط در کشور ما رعایت نمیشود و ما در حوزه رعایت حریم خصوصی به خلاف مبانی و پیشینههای موجود در عمل نه از نظر اجرا و نه از نظر تقنین حمایت مطلوبی از حریم خصوصی افراد نداریم. دکتر حبیب زاده در انتهای نشست با تشکر از اساتید محترم سخنران و حاضر در نشست و سایر حضار نشست، با آرزوی ادامه تشکیل این قبیل نشستها، جلسه را با ذکر صلوات پایان دادند. |
1399/10/6 |